طلاق واژه ای آشنا برای همه ی ماست و به معنای به پایان رسیدن زندگی مشترک است . متاسفانه در جوامع امروزی بنا به دلایل مختلفی شاهد بالارفتن آمار طلاق هستیم و بسیاری از خانواده ها با این پدیده مواجه می شوند . درباره ی طلاق نظرات متفاوتی ارائه شده ؛ عده ای آن را زیان آور و خطرناک هم برای جامعه و هم برای زوجین و فرزندان آن ها می دانند و عده ای نیز وجود آن را برای جامعه مفید تلقی می کنند .در جمع بندی این نظرات نهایتا باید گفت که امروزه نمی توان طلاق را از نظر اجتماعی به کلی محکوم کرد ، شکی نیست که طلاق به طور کلی امری ناپسند است و موجب بروز مشکلاتی چه از نظر روانی و چه از نظر اجتماعی برای طرفین و مخصوصا فرزندان آن ها می شود ولی در زندگی مشترک گاهی شرایطی پیش می آید که ادامه ی آن غیر ممکن به نظر می رسد و در این مواقع طلاق به عنوان راه حلی برای پایان مشکلات زوجین می تواند کارساز باشد ؛ هر چند که باید قبل از آن تمام راه های دیگر را طی کرد و طلاق را به عنوان آخرین راه حل و به شکل محدود انتخاب کرد . در این مواقع آگاهی از انواع طلاق و تشریفات آن به تسهیل روند آن کمک می کند و ما در این مقاله از دادواره قصد داریم به طور کامل مفهوم طلاق (طلاق چیست؟)، طلاق به درخواست مرد و طلاق به درخواست زن و در نهایت انواع طلاق را مورد بررسی قرار دهیم .
دسترسی آسان به سرفصل ها
طلاق چیست؟
طلاق در لغت به معنای رها کردن و گشودن گره است و به طور کلی در حقوق امروزه ی ایران طلاق به معنای انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده ی اوست ؛ بنابراین اصل بر این است که حق طلاق مختص به مرد بوده و زن حق طلاق ندارد ، مگر در شرایط مقرر قانونی که به موجب آن برای زن وکالت در طلاق ایجاد می شود و او می تواند به وکالت از شوهرش خود را مطلقه کند .
نکته ی حائز اهمیت دیگر در مورد طلاق با توجه به تعریف آن این است که طلاق مختص ازدواج دائم است و در ازدواج های موقت نهادی تحت عنوان طلاق وجود ندارد ، بلکه انحلال ازدواج موقت از طریق بذل یا انقضای مدت صورت می گیرد . ماده ی ۱۱۳۹ قانون مدنی در این باره می گوید :« طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود .»
در قانون مدنی ایران به تبعیت از فقه امامیه طلاق به دو دسته بائن و رجعه تبدیل می شود ؛ طلاق بائن طلاقی است که پس از اجرای صیغه ی طلاق رابطه ی زوجیت به طور کامل قطع می شود و امکان رجوع شوهر به زن در مدت عده وجود ندارد اما طلاق رجعی به طلاقی گفته می شود که پس از اجرای صیغه ی طلاق تا پایان مدت عده ی زن برای مرد امکان رجوع به همسر خود وجود دارد .
طلاق چیست؟
طلاق دارای موجبات ، شرایط اساسی ،تشریفات و اقسام و آثاری است که باید جداگانه آن ها را بررسی کرد :
طلاق به اراده ی مرد :
گفتیم که در حقوق ایران طلاق به اراده ی مرد صورت می گیرد ، ماده ی ۱۱۳۳ قانون مدنی نیز در این مورد بیان می کند : « مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید .» بنابر این امروزه اگر شوهر بخواهد زن خود را طلاق دهد باید به دادگاه رجوع کند و دادگاه در ابتدا با ارجاع اختلاف به داوری اقدام به مصالحه بین زوجین خواهد کرد و در صورتی که بین زن و شوهر سازش حاصل نشود ، گواهی عدم امکان سازش به شوهر خواهد داد . دفتر ثبت طلاق نیز پس از دریافت گواهی عدم امکان سازش به اجرای صیغه ی طلاق و ثبت آن اقدام خواهد کرد .
طبق بند آخر ماده ی ۱۰ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ ، هرگاه شوهر بدون بدون اجازه ی دادگاه مبادرت به طلاق نماید به حبس از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد و همین مجازات برای سردفتری که طلاق را ثبت نماید هم قابل اجراست و علاوه بر این از سردفتر سلب صلاحیت خواهد شد .
لزوم اجازه ی دادگاه یا گواهی عدم امکان سازش برای طلاق به اراده ی شوهر در راه مصلحت خانواده و جلوگیری از خود سری و سوء استفاده ی مرد در زمینه ی طلاق مقرر شده ، هر چند که به رغم از بین رفتن اختیار مطلق مرد در طلاق و لزوم مراجعه به دادگاه جهت اخذ گواهی عدم سازش ، در عمل گاهی مرد ها بدون دلیل موجه تقاضای گواهی عدم امکان سازش کرده و متاسفانه اغلب دادگاه ها نیز در صدور گواهی مزبور سخت گیری نمی کنند و به نظر می رسد باید در این زمینه اصلاحات و تجدید نظری صورت بگیرد .
طلاق به درخواست زن :
بااین که به طور کلی در حقوق خانواده ی ایران طلاق با اراده ی مرد صورت می گیرد ولی قانون مدنی در برخی از موارد به زن این اجازه را داده که شخصا در صورت وجود بعضی از جهات از دادگاه تقاضای طلاق کند . این موارد عبارتند از :
۱) خودداری یا عجز شوهر از دادن نفقه :
طبق ماده ی ۱۱۲۹ قانون مدنی :« در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه ، زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید . همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه . »
بنابر این در صورتی که دادگاه حکم پرداخت نفقه به نفع زن صادر کند و با وجود صدور اجرائیه علیه شوهر ، حکم اجرا نشود ، زن می تواند از دادگاه تقاضای حکم طلاق کند و دادگاه شوهر را اجبار به طلاق خواهد کرد و اگر شوهر باز هم حکم دادگاه را اجرا نکند و زن را طلاق ندهد ، قاضی یا نماینده ی او به جای شوهر اقدام به طلاق و امضای سند آن خواهند کرد .
قابل به ذکر است که فقط خودداری از پرداخت نفقه ی آینده علت طلاق است و خودداری یا عجز از پرداخت نفقه ی گذشته ی زن نمی تواند در موجبات طلاق جای بگیرد .
۲) عسر و حرج :
عسر و حرج به معنای سختی و مشقت غیر قابل تحمل و به وجود آمدن وضعیتی است که ادامه ی زندگی را برای زن با سختی بسیار همراه کرده به طوری که تحمل آن مشکل باشد ، برابر ماده ی ۱۱۳۰ قانون مدنی در صورتی که ادامه ی زندگی زناشویی موجب عسر و حرج زن باشد ، او می تواند به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق کند ، در صورتی که عسر و حرج مذکور در دادگاه ثابت شود ، دادگاه می تواند مرد را ملزم به طلاق کرده و در صورتی که اجبار امکان پذیر نباشد ، زن با اجازه ی دادگاه طلاق داده می شود .
طلاق چیست؟
موارد زیر در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می شود :
۱_ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .
۲_اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و ابتلای او به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است ، در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک ، مجددا به مصرف موارد مذکور روی آورد ، بنا به درخواست زوجه طلاق انجام خواهد شد .
۳_محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر
۴_ضرب و شتم و یا هرگونه سوء رفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد .
۵_ابتلای زوج به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه ی صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید .
البته موارد مذکور در ماده از باب مثال آورده شده بنابراین این موارد منحصر به این ماده نبوده و دادگاه می تواند در موارد دیگری هم عسر و حرج زن را احراز و حکم طلاق را به درخواست او صادر کند .
۳) غیبت شوهر بیش از چهار سال :
طبق ماده ی ۱۰۲۹ قانون مدنی :«هرگاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقود الاثر باشد زن او می تواند تقاضای طلاق کند ، در این صورت با رعایت ماده ی ۱۰۲۳ حاکم او را طلاق می دهد .»
با توجه به ماده ۱۰۲۳ می توان گفت دادگاه زمانی می تواند حکم طلاق را صادر کند که پس از دریافت درخواست طلاق از جانب زن در یکی ازمطبوعات محل و یکی از روزنامه های کثیر الانتشار تهران سه دفعه ی متوالی هر کدام به فاصله ی یک ماه آگهی کند و اشخاصی را که ممکن است از غایب خبری داشته باشند دعوت نماید که اگر خبری از غایب دارند به اطلاع دادگاه برسانند . هرگاه یک سال از تاریخ نشر اولین آگهی بگذرد و زنده بودن غایب ثابت نشود ، دادگاه حکم طلاق را صادر می کند ، بنابر این قبل از گذشتن لاقل پنج سال از تاریخ آخرین خبر غایب دادگاه نمی تواند حکم طلاق به علت غیبت شوهر را صادر کند .
البته طبق ماده ی ۱۰۳۰ قانون مدنی اگر مرد قبل از انقضای مدت عده باز گردد نسبت به طلاق حق رجوع دارد و می تواند با اظهار اراده ی خود به ادامه ی ازدواج اثر طلاق را از بین ببرد .
۴) وکالت زن در طلاق :
طبق ماده ی ۱۱۱۹ قانون مدنی طرفین عقد زدواج می توانند هر شرطی را که مخالف با مقتضای عقد نکاح نباشد ، ضمن آن و یا در عقد دیگری منعقد کنند که در صورت وجود بعضی از جهات زن از سمت شوهر خود وکالت در طلاق داشته باشد و چنین شرطی صحیح و معتبر است .
انواع طلاق
همان طور که در ابتدا بیان کردیم طلاق در حقوق ایران به دو دسته بائن و رجعی تقسیم می شود . قانون مدنی در ماده ی ۱۱۴۳ در این خصوص می گوید : « طلاق بر دو قسم است : بائن و رجعی . »
۱)طلاق بائن : برابر ماده ی ۱۱۴۴ قانون مدنی :« در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست .» بائن در لغت از ریشه ی بینونت و به معنای جدایی است . در این طلاق حق رجوع برای شوهر وجود نداشته و با وقوع طلاق رابطه ی زوجیت به طور کامل از بین می رود و زن و شوهر از قید زناشویی آزاد می شوند ، شوهر پس از طلاق می تواند بدون اشکال ازدواج کند اما زن ، باید عده نگه دارد و در مدت عده نمی تواند با دیگری ازدواج کند .
طبق ماده ی ۱۱۵۰ قانون مدنی :«عده ی طلاق و عده ی فسخ نکاح سه طهر است مگر اینکه زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده ی او سه ماه است .»
محاسبه ی طهر به این صورت است که اگر زن باردار نباشد ، با تمام شدن سومین قاعدگی او بعد از طلاق ، یعنی حدودا سه ماه بعد از طلاق ، عده به پایان می رسد و اگر باردار باشد ، پایان عده ی زن با وضع حمل او خواهد بود .
پیشنهاد میکنیم مقاله شرایط و مراحل طلاق توافقی در ایران را از دست ندهید .
طبق ماده ی ۱۱۴۵ قانون مدنی در موارد ذیل طلاق بائن است :
۱_طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود .
۲_طلاق یائسه
۳_طلاق خلع و مبارات مادامی که زن رجوع به عوض نکرده باشد .
در طلاق خلع زن به واسطه ی کراهتی که از شوهر خود دارد ، مالی را به شوهر می دهد تا در قبال آن طلاق بگیرد ، این مال می تواند عین مهریه یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهریه باشد .
طلاق مبارات طلاقی است که در آن کراهت از طرفین باشد ، در این صورت هم زن می تواند با پرداخت مالی به شوهر او را راضی به طلاق کند ولی در اینجا میزان مال مذکور نباید بیش از مهریه باشد .
۴_سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید ، اعم از اینکه وصلت در نتیجه ی رجوع باشد یا در نتیجه ی نکاح جدید .
۲)طلاق رجعی : طلاقی است که در آن حق رجوع برای شوهر وجود دارد ، یعنی شوهر می تواند در ایام عده ی طلاق به همسر خود رجوع کرده و بدون نکاح مجدد زندگی زناشویی را از سر گیرد .
بنابر این در ایام عده ی رجعیه ، حقوق و تکالیف زن و وشوهر تا جایی که با ماهیت طلاق سازگار باشد به حکم قانون باقی می ماند ، نفقه ی زن بر عهده ی شوهر است و دادگاه در صورت اختلاف باید میزان این نفقه را تعیین کند . حتی اگر یکی از زوجین در مدت عده فوت کند دیگری از او ارث می برد ، زنا با زنی که در عده ی رجعیه است در حکم زنا با زن شوهر دار و موجب حرمت ابدی است و مرد قبل از پایان عده ی زن نمی تواند با خواهر زن خود ازدواج کند و به طور کلی ازدواج شوهر با زن دیگر در دوران عده ی همسر اول نیاز به اجازه ی دادگاه دارد .
باید توجه داشت که بنابر آن چه از فقه و قانون مدنی بر می آید اصل در رجعی بودن طلاق است و طلاق بائن استثنا محسوب می شود و علی القاعده باید طلاق را جز در مواردی که قانون گذار بائن اعلام کرده ، رجعی به شمار آورد .
جمع بندی :
در این مقاله سعی کردیم از سیر تا پیاز طلاق را بیان کنیم ، با مفهوم طلاق بائن و رجعی آشنا شدیم و نحوه ی درخواست طلاق از طرف زن و مرد را نیز مورد بررسی قرار دادیم . اکنون اگر سوالی در زمینه طلاق در ذهنتان باقی مانده است می توانید در بخش نظرات آن را با ما به اشتراک بگذارید ، همچنین می توانید روی خدمات مشاوره حقوقی دادواره از جمله مشاوره حقوقی تلفنی و مشاوره حقوقی آنلاین دادواره حساب کنید.